دوست باهوش من اثر النا فرانته ترجمه سودابه قیصری

میانگین: 5 (1 رای دادن)

این کتاب در بانک کتاب تلکتاب عرضه شده است
شما می توانید لذت خرید آسان و مطمئن را با تلکتاب تجربه کنید
خرید کتاب و ارسال رایگان به سراسر کشور در سریعترین زمان ممکن 
mailدرصورتی که موفق به خرید اینترنتی کتاب نشدید می توانید برای خرید تلفنی کتاب با شماره 66470460-021 تماس حاصل فرمایید.

آماده ارسال
‎تومان۱۵۰٬۰۰۰
- 10%
‎تومان۱۳۵٬۰۰۰

دوست باهوش من اثر النا فرانته ترجمه سودابه قیصری

مشخصات و خرید اینترنتی کتاب دوست باهوش من اثر النا فرانته ترجمه سودابه قیصری انتشارات ثالث

این کتاب داستان بلندی از النا فرانته (-۱۹۴۳) یکی از بهترین نویسندگان ایتالیا است. فرانته نام مستعار این نویسنده است. رسانه‌ها او را نویسنده‌ای گوشه گیر دانسته‌اند که ترجیح می‌دهد نامش فاش نشود. او مصاحبه‌های رودررو را نمی‌پذیرد و تاکنون نیز عکسی از وی منتشر نشده‌است. رمان مسحورکننده و پربار دوست باهوش من، دوستی‌ای را تصویر می‌کند که عمری به درازا می‌کشد. از طریق زندگی این دو دوست، لی‌لا و لنو (النا) نویسنده با چیره‌دستی داستان تغییر تدریجی محله و شهر و کشور را نیز روایت می‌کند. فرانته با تصویر صادقانه خشونت عشق و اعتماد جاری در زندگی ثابت می‌کند از مهم‌ترین داستان‌نویسان معاصر ایتالیاست.

نوشته‌های این نویسنده از نظر درونی و نزدیکی به دنیای خصوصی آدم‌ها بسیار نیرومند عمل کرده‌اند، گویی نویسنده از دریچه لنزی، ذهن ما را مشاهده میکند.

النا فرانته نویسنده‌ قابل توجهی‌ در دنیاست. موفقیت چشمگیر «دوست باهوش من» در صنعت نشر، رویدادی بی‌همتا محسوب می‌شود و غیرممکن می‌توان آن را در ادبیات داستانی معاصر ایتالیا نادیده گرفت.

بخشی از داستان:

اصلاً حس نوستالژیکی نسبت به دوران کودکیمان ندارم: پر از خشونت بود. هر چیزی روی می‌داد، در خانه و بیرون، هر روز، اما به یاد نمی‌آورم که آن زمان، زندگی خود را زندگی بدی بدانیم. زندگی همان‌طور بود، انگار باید آن طور می‌بود، ما با این وظیفه بزرگ می‌شدیم که زندگی دیگران را سخت‌تر کنیم، قبل از این‌که آن‌ها زندگی ما را سخت‌تر کنند. البته، رفتارهای خوبی را که معلم و کشیش موعظه می‌کردند، دوست داشتم اما احساس می‌کردم به رغم این‌که دختر بودیم، آن روش‌ها مناسب محلۀ ما نبود. زنان بیش از مردان بین خودشان می‌جنگیدند، آن‌ها موی همدیگر را می‌کشیدند و به هم آسیب می‌رساندند. ایجاد درد برای دیگران، نوعی بیماری بود.

وقتی بچه بودم، حیواناتِ بسیار کوچکِ تقریباً نامرئی را تصور می‌کردم که شب‌ها وارد محله می‌شدند. آن‌ها از تالاب‌ها، از داخل واگن‌های متروک پشت راه‌آهن، از درون علف‌های بدبو که «متعفن» نامیده می‌شدند، از قورباغه‌ها، سمندرها، حشرات، سنگ‌ها، از درون غبار می‌آمدند و وارد آب و غذا و هوا می‌شدند و مادران و مادربزرگان ما را مانند سگان گرسنه عصبانی می‌کردند.

نظرات کاربران

افزودن دیدگاه جدید

About text formats

Restricted HTML