تبصره ی 22 نویسنده جوزف هلر ترجمه احسان نوروزی نشر چشمه

میانگین: 5 (2 رای)
  • انتشارات : چشمه
  • دسته بندی :

این کتاب در بانک کتاب تلکتاب عرضه شده است
شما می توانید لذت خرید آسان و مطمئن را با تلکتاب تجربه کنید
خرید کتاب و ارسال رایگان به سراسر کشور در سریعترین زمان ممکن 
mailدرصورتی که موفق به خرید اینترنتی کتاب نشدید می توانید برای خرید تلفنی کتاب با شماره 66470460-021 تماس حاصل فرمایید.

آماده ارسال
‎تومان۷۰٬۰۰۰

تبصره ی 22 نویسنده جوزف هلر ترجمه احسان نوروزی نشر چشمه

کتاب تبصره ی 22 اثر جوزف هلر ترجمه احسان نوروزی نشر چشمه

کتاب تبصره ی 22 نوشته جوزف هلر مترجم احسان نوروزی انتشارات چشمه

داستان های جوزف هلر نیز مانند هاکس با واکنش به جنگ جهانی دوم آغاز شد، و تبصره 22 او یکی از قدرتمندترین رمان های اوایل دهه ی 1960 است که توجه های بسیاری را جلب کرد. هلر نوشتن این رمان را در سال 1953 آغاز کرد، اما کتاب در سال 1961 منتشر شد و تصویری که از یک گروه از خلبانان آمریکایی در ایتالیای فاسد و تاریک زمان جنگ ارائه کرد که مأموریت های بمباران بی شماری را بدون دلیلی روشن انجام می دادند، روحیه ی انتقادی مردم را در زمان کندی برانگیخت. پوچ گرایی طعنه آمیز در داستان آمریکایی تازگی نداشت ـ در آثار ملویل، آثار متأخرتر تواین و ناتاناییل وست دیده می شود ـ اما صدای هلر واکنشی مستقیم به جهانی تحت سیطره ی نهادها و دستگاه های نظامی در نتیجه ی جنگ سرد در آمریکا بود. جنگ مدرن صورتی از سرمایه داری سازمانی است و طبق قاعده ی «تبصره 22» اداره میشد؛ انحراف اساسی هر نوع منطق برای حفظ یک نظام. طبق قاعده ی تبصره 22 نیروی هوایی آمریکا، اگر کسی می خواهد از رزم معاف شود، باید ابتدا عدم سلامت روانی اش احراز شود؛ اما چون کسی که می خواهد از رزم معاف شود، عاقل است، نمی تواند معاف شود. این دنیا جایی است که سلامت عقل برابر دیوانگی و دیوانگی معادل عقلانیت است، انسان ها مکانیکی هستند و ماشین ها انسان، و این ترکیب بی معنی مایه ی طنز سیاه و ساختار این کتاب را فراهم می کند. در دنیایی که انسان در بند سازمان ماشین جنگ است و یک نظام فناورانه ی فاسد بدون ایدئولوژی خاص در برابر نظام دیگری از همین دست می جنگد، تنها واکنش می تواند درد، آنارشی طعنه آمیز و طنزی پوچ گرا باشد. دلیلی منطقی وجود ندارد؛ جنگ تنها برای فناوری و نظام ها است، نه برای اخلاق یا فرهنگ. دشمنان نیروهایی مرگ آفرین هستند که شاید بتوان از دست شان گریخت، شاید هم نه؛ مرگ بدون هدف همه جا سایه انداخته است؛ نیروهای ارتش هیولاهایی هستند که برای اجرای چشم و گوش بسته ی فرمان ها برنامه ریزی شده اند. هوش آدمی به کلی فراموش شده یا کنار گذاشته شده است، زیرا «انسان بی روح، زباله است». بقا، هنری است که قهرمان کتاب، سروان یوساریان، در پی آن است. او با خود فکر می کند: «الآن پنجاه یا شصت کشور در این جنگ هستند، مطمئناً همه ی این کشورها ارزش ندارند آدم جانش را فدا کند.»

 

 

نظرات کاربران

افزودن دیدگاه جدید

About text formats

Restricted HTML