تمام انچه هرگز به تو نگفتم اثر سلست اینگ مترجم مرضیه خسروی
مشخصات و خرید اینترنتی کتاب تمام انچه هرگز به تو نگفتم اثر سلست اینگ مترجم مرضیه خسروی انتشارات کوله پشتی
رمان تمام آنچه که هرگز به تو نگفتم اثری است ساده اما بهغایت سهمگین که درباره چالشهاییست که فراروی زندگی ادمی قرار میگیرد. این رمان اثر سلست اینگ نویسنده چینی - امریکایی است که با گذشت 6 سال نوشته شده است.
کتاب تمام آنچه هرگز به تو نگفتم (Everything I never told you) در سال 2014 به عنوان کتاب شماره یک و بهترین رمان سال 2014 سایت آمازون انتخاب شد و در راس 100 کتاب برتر سایت گودریدز جای گرفت.
در روایت تودرتوی این کتاب رازهایی هست که نمیتوان از کنار آنها بهراحتی گذشت. کتاب با این سطر تکاندهنده آغاز میشود: «لیدیا مرده؛ اما هنوز کسی نمیداند». سلست اینگ (Celeste Ng)، با آوردن این جمله کوتاه، نهتنها در همان ابتدای کار، اوج بُهت مخاطب را هدف قرار میدهد، بلکه همه هستی و چیستی این روایت هولناک را بر عهده همین یک جمله میگذارد.
«تمام آنچه که هرگز به تو نگفتم» روایت روزگار غمگین دختر نوجوانی است که از آغاز تولد، خود را قربانی محیط زندگی خود میبیند. خانوادهای که کانون خود را فدای پیرامون کرده است. مرگ لیدیا در سال ۱۹۷۷ رخ میدهد و فصلهای کتاب بین روایت ماجراهای آن سال و گذشتهی این خانواده در دهه ۶۰ متغیر هستند. جیمز، پدر خانواده؛ یک چینی متولد آمریکاست که در دانشگاه، تدریس میکند و همسرش یک زن آمریکاییست که همیشه رویای پزشک شدن داشته، اما به خاطر ازدواج و بچهدار شدن دانشکده را ترک کرده است. سلست اینگ در این کتاب به نقل معضلات خانوادههای چندملیتی و تفاوتهای نژادی در دهههای گذشته میپردازد. پس از مرگ لیدیا و مطلع شدن از اینکه اعضای خانواده چیز زیادی از دخترشان نمیدانند و اینکه بر خلاف تصورشان او هیچ دوستی نداشته است؛ رابطه آنها تحت فشار قرار میگیرد و تفاوتهای فرهنگی و نژادی بیش از پیش نمایان میشوند.
این کتاب درحقیقت بیانگر عدم درک خواستهها و آرزوهایی است که موجب میشود اعضای یک خانواده از هم فاصله بگیرد. معصومیت شخصیت لیدیا در این رمان بهگونهای است که مخاطب را به همذاتپنداری با او وادار میکند. تا جاییکه حتی وقتی او مدام دروغ میگوید؛ اینکه دوستان بساری دارد در حالیکه ندارد، اینکه در مدرسه بسیار فعال و شاد است در حالیکه اصلاً اینگونه نیست و همیشه در یک گوشه تنهاست و دیگر موارد، مخاطب هرگز به خودش اجازه نمیدهد در مورد او قضاوت بدی داشته باشد. یعنی با اینکه لیدیا زندگی خود را وارونه جلوه میدهد اما انگار مخاطب با خودش میگوید؛ اگر من هم در چنین شرایطی بودم شاید همانگونه رفتار میکردم که لیدیا کرد...
افزودن دیدگاه جدید